Tags: jimin
تمام اتمهای تشکیل دهندهی روح و جسمت رو میبوسم پارک جیمیننعنای تو.کاپل: یونمین-مینیونژانر: فلاف، روزمره، صافت.
از زمانی که چشم باز میکنی همه چیز سیاه و سفید و خاکستریه... هیچ درکی از رنگ ها نداری... اما وقتی اون فرد خاص وارد زندگیت میشه، همه چیز رنگ میگیره... حالا دیگه میدونی آسمون آبی ای که همه ازش حرف میزنن چه رنگیه... میفهمی گل هایی که عاشق بوییدن و لمس کردن گلبرگ های لطیفشون هستی، بی رنگ و رو نیستن و خیلی زیبان... و تو منتظر ورود اون فرد خاص به زندگیتی تا بهش رنگ ببخشه... ✳✳✳✳- کاش میشد خودت رو از نگاه من ببینی... خیلی قشنگی جیمینی...چشم های کشیده و موهای نرمت همرنگ شکلات موردعلاقمن. رنگ پوستت انقدر خواستنیه که انگار دونه برف بهش بوسه زده... و لب هات...درست مثل لاله هایی ان که اون روز برات چیدم...صورتی، لطیف و بوسیدنی. ✳✳✳✳کاپل اصلی: کوکمینکاپل فرعی: یونتهژانر: رومنس، اسمات، فلاف، کمدی، توییتر ایو، فانتزی
الأيام تصقلنا و ما يحطمنا يوما يجعلنا اقوى ، الزجاج القوي يصنع من الزجاج المحطم الذي يسخن على اعلى درجات الحرارة حيث يصبح غير قابل للإنكسار كاثرين ؛ فتاة شعرها قصير و جسدها رقيق ، طولها متوسط و شفتاها جميلتان ساحرتان و مثيرتان و ايضا من اجمل ما فيها هما عيناها اللتان تأسران قلب كل من ينظر اليهما ، تتلقى التنمر من اقرب شخص اليها ، من اختها ميراكيم تايهيونع ؛ صاحب اعمال لكنه يحب عيش حياة بسيطة رغم كل الثروة التي عنده ....
تایهیۆنگ:تەنیا ئەمەوێت تۆڵەی خۆمان بکەمەوە.( دامسوو)هی سۆل: لە هیچ شتێک پەشیمان نیم. تایهیۆنگ: تۆ پارچە ونبوەکەی (دامسوو)هی سۆل:بەڵێن بێت تۆڵەی خێزانەکەم بکەمەوە.جیمین:ببورە(دامسوو)...دیار نییە چارەنووسی ئەم دوانە چی لێدێت. یەکەم چیرۆکمە هیوادارم بە دڵتان بێت😊
خدا دنبال الهه ای می گشت که نقص هاش رو به شکوفه شکفته تبدیل کنه هیچ خالقی بجز خودش نبود اون یکتا بود پس خودش باید برای خلق الهه اش دست به کار می شد برای پسرک جنون توقف ناپذير بود زیبایی اون رنگ خاص با بوی کمی تیز آهن و مزه شورش اما آدمی محکوم به خودداریه پسرک از قاعده مستثنی نبود اما پسرک ایمان نداشت جونگکوک ایمانی نداشت ولی اون ازش یه معتقد ساخت الهه ای که خدا رو می پرستید کسی چه می دونست خدای واقعا می تونه چی باشه ؟ یک توهم یا یک واقعیت ؟ یک ترس یا یک قدرت؟ خدا می تونست همه این مفهومات باشه؟ شاید هم ترجیح می داد توی آسمونا پنهان بشه اگر انسان فقط عروسک خیمه شب بازی این خالق باشه پس به قطع هرآنچه ایمان و باور می خوانیم چیزی جز مشتی اراجیف نیست ___________________________
مقدمه : تنها صدای گریه ای که میخوام بشنوم...صدای ناله های شیرین توعه که برای چیزای بیشتری التماس میکنی پارک جیمین یه پسر ۲۵ ساله ی آرایشگر که تو بوسان کار میکنه. جیمین هنوز با خانواده اش زندگی میکرد. خانواده اش محافظه کار بودند و هر چند وقت راجب تمایلات جنسی جیمین ازش میپرسیدند، والدینش هموفوبیک بودند که باعث میشد جیمین نسبت به تمایلات جنسی خودش مطمئن نباشه. اون زندگی آرومی داشت تا اینکه یه روز زنگ مشکوکی از طرف یه ناشناس دریافت کرد.( وقتی زنگ کاریه، باید جواب بدی درسته؟ ) صدای ناشناس جیمین رو ترسوند و تلفن رو قطع کرد و به تماس های بعدیش پاسخ نداد ، هرچند اون زنگ ها قطع نشدند تا زمانی که جیمین تصمیم گرفت قبول کنه و صاحب صدای ناشناس رو ملاقات کنه . حتی بعد ملاقات زنگ ها ادامه داشت اما اینبار برای کار دیگه ای بود...یه چیزی بیشتر از وظیفه ی معمول جیمین ! smut :( high )fluff: ( high )top : ( jungkook ) bottom: ( jimin )kookmin , jikook : (obviously) serial killer : ( rough ) 🚫 این فیک رو برای کسایی که نمیتونن انگلیسیش رو بخونن ترجمه میکنم.
( الشخصيات البطل تايهيونج تاي شاب في عمر ال 20 عاما وهو من عائله غنيه جدا وهو الأول دائما علي المدرسه العليا ومعروف بوسامه وجهه وهزاره الشديد ولديه اخ اكبر يدعي جيمين وجنكوك الاخ الاصغر وهو الأوسط في إخوته وهو يتيم الأب والام وشخصيته قويه مواصفات تايهونج شاب وسيم وطويل ولون عيناه مثل سواد الليل القاسي ونعومه شعره الجميل ❤️✨ وشخصيته حاده ومنحرفه جدا ولا يحب التنمر اطلاقا ويكره المتنمرين وهو شخصيه تحب الأكل كثيرا ❤️ ويحب النوم) ( معلش كترت عليكوا) (الشخصيات البطله جيسو جيسو فتاه في عمر ال19 عاما وهي فتاه مستوي ذكائها متوسط وفعلت مجهود كبير لتدخل المدرسه العليا وهي يتيمه الام ولديها اخت اكبر وهي جيني واخت اصغر منها وتدعي روزي وهي الاوسط في اخوته ولا تحب التنمر ابدا وشخصيتها رقيقه وتبكي سريعا[٨/٦ ٥:٥٦ م] Nour Moner: مواصفات جيسو فتاه احلام تاي جيسو فتاه طولها متوسط وشخصيتها رقيقه جدا ولون عيناها مثل سواد الليل القاسي وطول شعرها الجميل وتبكي عندما يتعصب عليها أي شخص)
کاپل: تهکوکژانر: رمنس، درام، مدرسه ایاواخر سال 2017 ، در اواسط محله ای واقع در بوسان کره جنوبی؛ مدرسه ای تاسیس شده بود؛ مدرسه ای مختص پسرهای خانواده هایی با رده ی بالای اجتماعی. پسر های باهوشی که مسئولین مدرسه، موفقیت تحصیلیشون در آینده رو تضمین میکردن. با این وجود، عجیب نبود اگه آقا و خانم جئون اصرار داشتن تک پسرشون، جونگکوک، در اونجا تحصیل کنه.با اینحال جئون کوچک علاقه ای نداشت دوست های قدیمی و دوست دختر محبوبش رو ترک کنه و به مدرسه ی پسرهای کت شلواری و مغروری بره که طبق عقیده ی خودش چیزی از رفاقت سرشون نمیشد.اما اون مدرسه جدا از فشار درسی و دانش آموزای مضحک، دو دوستی رو بهش تقدیم کرد که قلبش رو وادار به احساسات جدید و مغزش رو به روی دیدگاه های تازه ای باز کردن.تهیونگ، پسری با دیدگاه های عجیب و آرمان گرا که سختی های زندگیش، به سمت مواد سوق داده بودنش. و جیمین، دوست خانوادگی قدیمی جونگکوک که هوش و استعدادش زبان زد خانواده ی جونگکوک بود و قلب بزرگش، آرامش رو به اطرافیانش تقدیم میکرد. اما اگر دفتر خاطرات کوچیکی، جایگزین جونگکوک برای شنیدن حرف های دوست عجیبش، تهیونگ، میشد و این رابطشون رو سردتر میکرد چی؟ اگه حتی تلاش های جیمین هم نتیجه نمیداد چی؟
نوای موسیقی در خیابانهای سنگفرششده فرانسه. آرامشی بیحد و مرز. بوی تلخی قهوه و پاکتهای سیگار.سقوطی به شیرینی پرواز... "اینبار، منو سختتر ببوس هاردی!""پرواز کن، وریتی! این هواپیما رو راه ببر"𝐖𝐫𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐉𝐢𝐧 𝐦𝐨𝐫𝐚𝐥𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤, 𝐇𝐨𝐩𝐞𝐦𝐢𝐧𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐂𝐥𝐚𝐬𝐬𝐢𝐜, 𝐒𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭
بارك جيمين (Park jimin) وهو يكون أحد أشهر زعماء المافيا واخطرهك جوسيان (josian ) وهي فتاه تبلغ من العمر ثمانيه عشر عاماً وهي تعاني من التوحد وليس لها اي اصدقاء و ولدتها متوفيه منذ صغرها نامجون (namjoon ) وهو والد جوسيان
"فکر کردنه زیاد تو رو دیوونه میکنه اما این چیزیه که منو زنده نگه میداره"تخیل ، رویا ، کابوس و خواب، در دنیای من تمام اینها به رنگ خون و به طعم تلخی قهوه ی سوخته ی انتهای فنجان سرزمین نارنیا است...به پناهگاه من خوش اومدی پرنسس 💀🌻این بوک مجموعه وانشات هایی هست که از مخیله نویسنده ترشح شده 🎻🔪...𝕨𝕣𝕚𝕥𝕖𝕣⤋ℕ𝕠𝕦𝕣𝕒
_ تو حاضری تا آخرین دور چرخش این گوی برفی با ملودی تاریک و یکنواخت ساز چشم های من برقصی جونگکوک؟ تو هم دوست داری مثل اون فرشته بخشی از نمایش سرد و تیره ی سرنوشت این نوازنده ی بی هویت باشی؟جونگکوک حلقه ی انگشت هاشون رو محکم تر کرد و بعد از این که روی انگشت های جیمین رو به نرمی بوسید، چشم هاش رو بست و با لحن شیرینی زمزمه کرد:" تحمل سرمای این گوی برفی و رقصیدن روی این زمین یخ زده و لغزنده برای این فرشته، اعتیاد آور ترین عادت دنیاست تا وقتی که ملودی تاریک و یکنواخت ساز چشم های این نوازنده ی بی هویت به نمایش بی مخاطبش هویت میبخشه. نقش آفرینی توی نمایش سرد و تیره ی سرنوشت تو درخشان ترین افتخار زندگی جئون جونگکوکه، پارک جیمین."𝐛𝐲 𝐔𝐩𝐬𝐞𝐭